وجود تفكر اقتصادي در زمينه توليد خدمات مراقبت از سلامت، يكي از الزامات و بايسته هاي مديريت كارا و اثربخش نظام ملي سلامت بشمار مي رود. عقلانيت اقتصادي مبتني بر خِرَد ديني و آموزه هاي الهي، ايجاب مي كند براي حتي كم ارزش ترين منابع مالي و سرمايه اي، برنامه اي درست براي هزينه كردن با بهره وري بالا و اثربخشي كامل داشته باشيم. تجربه چهل ساله اقتصاد سلامت در دنيا و تجربه حدودا پانزده ساله آن در ايران نشان داده كه دستيابي به عدالت ، كارآيي، و اثربخشي نظام سلامت بدون داشتن سياست هاي روشن از منظر اقتصادي امكان پذير نيست. بافتار نظام ارجاع كه مناسبت ترين بستر را براي تحقق آرمان هاي سه گانه نظام سلامت فراهم كرده، در واقع با رويكرد عقلانيتي مبتني بر عدالت و اقتصاد به مقوله "مراقبت از سلامت" نگاه مي كند. به دليل ماهيت خدمات سلامت، ماهيت حق بودن خدمات براي كليه افراد جامعه، و در عين حال بي كشش بودن بخش بزرگي از آن خدمات، بازار آزاد سلامت در دستيابي به اهدف نظام شكست مي خورد. در چنين شرايطي دخالت دولت ها براي تنظيم بازار در راستاي حمايت از شهروندان ضرورت پيدا مي كند. يكي از مصاديق اين مداخله ها در بافتار نظام ارجاع، نهادينه سازي مفهوم پزشك شخصي (كه به آن پزشك خانواده هم مي گويند) به عنوان روح نظام ارجاع است.
بازارسلامت به شدت ديناميك بوده، حالت انحصار چند جانبه دارد، و قوانين بازار آزاد در آن ناكارآمد است. تنظيم چنين بازاري جز با همكوشي و مشاركت مستمر بخش دولتي و خصوصي و سياستگذاري مبتني بر مطالعات خوب طراحي شدهء تكرار شونده و تحليل رفتار جامعه با رويكردهاي هم اجتماعي و هم اقتصادي امكان پذير نيست. در اين بازار ايجاد موازنه و تعادل بين بازيگران اصلي بازار(افراد ارائه دهنده خدمات، تامين كنندگان ملزومات، موسسات ارائه دهنده خدمات، بيماران و مددجويان، سازمان هاي بيمه گر و دولت) از دشوار ترين و پيچيده ترين فعاليت هاست، كه براي اداره موفق بازار، ضروريست خط مشي هاي سنجيده اي برخاسته از شناخت كافي و چندجانبه از رفتارهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي آن جامعه تدوين نمود.
برگزاركنندگان اين سمينار هاي ساليانه قصد دارند با ايجاد فضايي تحليلي و علمي امكاناتي براي جامعه انديشمند و دست اندركاران توليد خدمات و ملزومات تامين سلامت بخصوص دارو و خدمات درماني به منظور دست يافتن به اهداف زير فراهم نمايند:
محورهاي سمينار